دسته‌ها
ادبیات و کتاب سریال سینما نکات جالب

ستونهای زمین (ارکان خاک)

تقریباً اکثر قریب به اتفاق بناهای بزرگ و عظیم ساخته دست بشر، مکانهایی برای عبادت بوده اند. یعنی در هر دوره ای بنا بر نوع دین و مسلک آن دوران بتکده ها، هیاکل، آتشکده ها، کلیساها و مساجد را در بزرگترین حالت ممکن میساختند. از هرم های عظیم مایاها که برای خورشیدپرستی بود تا کلیسای سنت پیتر و مسجد ایاصوفیا (کلیسای ایاسوفیا) همه و همه در زمان خود جزو عظیم ترین و باشکوه ترین سازه های ممکن بودند.

بشر همواره جاه طلب بوده و بدنبال نمادی برای نشان دادن قدرت و تسلط خود بر طبیعت و دیگر انسانها… و بهترین راه برای نشان دادن این قدرت ساخت سازه ها و بناهای بزرگ و باشکوه بوده است… در بخش اعظمی از تاریخ بشر ادیان الهی تمرکز قدرت را در دست داشتند ولی در اروپا بعد از رنسانس این اثرگذاری کمرنگ تر شد و بعد از آن ما شاهد ساخت بناهایی همچون برج ایفل بودیم که شاید اولین سازه بزرگ و نمادین کاملاً غیر دینی بود (من تخصصی در این زمینه ندارم اگر اشتباه میکنم، لطفاً اصلاح کنید). و از آن پس دیگر ساختن برجها و آسمان خراشها امری کاملاً رقابتی شد و هر کشوری سعی کرده است میزان پیشرفت و قدرت خود رو با چنین جلوه هایی به نمایش بگذارد.

پوستر سریال ستونهای زمین


البته این خود جای بحث دارد که علیرغم اینکه نص همه ادیان آسمانی، ساده زیستی و دوری از تجمل بوده و در ساخت همه این بناها نهایت تجمل بکار رفته است!!!، ولی آنچه که باعث شد این مقدمه رو بنویسم، دیدن سه قسمت از مینی سریال خوش ساخت و دیدنی “ستون های زمین” (The Pillars of the Earth) بود {پینوشت ۱}. این سریال براساس کتاب بسیار موفق و پرفروشی با همین نام ساخته شده که نوشته نویسنده معروف
ولزیکن فالت” است. این کتاب که در سال ۱۹۸۳ منتشر شده، بعد از رای گیری سال ۲۰۰۳ “بی بی سی” برای «دوست داشتنی ترین کتاب ملی» در رده ۳۳ قرار گرفت.

جلد کتاب ستونهای زمین


این کتاب داستانی است تاریخی (با پیرایه های تخیلی البته) پیرامون ساخت کلیسای جامعی در شهر خیالی “کینگز بریج” (که البته الان شهری به همین نام در انگلستان وجود داره) در دوران به اصطلاح “آنارشی – هرج و مرج” (The Anarchy) است و کشمکش های لایه های مختلف قدرت در آن دوران را، با روایتی زیبا بیان میکند. به دلیل غرق شدن کشتی حامل ولیعهد “ویلیام آدلین” و کشته شدن وی که تنها وارث حکومت “هنری اول انگلستان” پادشاه وقت انگلستان بود، موجی از تشویش سراسر انگلستان رو فرا گرفت. داستان سریال از این زمان شروع شده و بتدریج کاراکترهای داستان معرفی میشوند. از معماری خوش ذوق و فرزاندنش تا کشیشی پاکدل ولی اسیر دست سیاستمداران… از پسرک سر به زیر، مرموز و هنرمند تا برادرزاده ای تشنه قدرت…


البته دیدن سریال کمی اطلاعات راجع به تاریخ انگلستان هم میطلبد تا تماشای آن را دلپذیرتر کند؛ ولی برای بینندگان معمولی و البته پیگیر هم داستان بسیار جذابی روایت شده است… شخصیت پردازی ها پرقوت بوده و بنظر نمی آید فیلنامه به داستان اصلی لطمه ای زده باشد (هرچند که من کتاب رو نخوانده ام که بخواهم قضاوت کنم ولی نقدهایی که تو این یکی دو شب خوندم بسیار مثبت بوده اند). نکته جالب برای من ضرب آهنگ خوب آن است که در فیلمهای و سریال های مشابه امری بسیار نایاب است و البته لطمه ای هم به داستان پردازی آن نزده است.



دوران آنارشی یا “زمستان نوزده ساله” به دوره ای ۱۹ ساله گفته میشود که حد فاصل سالهای (۱۱۵۴-۱۱۳۵)، پادشاه استفان (بعد از مرگ هنری اول) بر انگلستان حکومت کرده و اوج نزاع های داخلی برای به قدرت رسیدن در دولت بی ثبات آن دوره بوده است. که البته پایه گذار کلی داستان و رمان تاریخی (عموماً تخیلی) پیرامون افراد و شخصیت های آن دوران شده است.


بنظر من برای هرکسی که فیلمهای “هنری پنجم” و یا “شیر در زمستان” (و یا فیلمها و سریال هایی با چنین مضامینی) رو پسندیده، سریال جذابی میتونه باشه. البته هنوز برای قضاوت نهایی زود است، زیرا قرار است که این سریال در ۸ قسمت پایان یابد و تا امروز (۲۸ امرداد) که این پست نوشته شده ۵ قسمت ان بیشتر به نمایش درنیامده است. این سریال پیشنهاد خوبی برای این چند هفته پایانی تابستان است تا پس از فرا رسیدن پاییز دوباره سریال های دوست داشتنی و اعتیاد آور قبلی (۱۲۳۴۵۶۷ -…) رو هفته به هفته تعقیب کنیم.  بخصوص اینکه فاقد دنباله است تماشای آن را دلپذیرتر میکند. (که البته امسال جای یه سریال بدجوری خالیه)


من خیلی دوست داشتم که بیشتر راجع به سریال و البته ریشه های تاریخی آن بنویسم ولی بنظرم اطاله نوشته، خواننده رو خسته میکنه، لینکهایی که گذاشتم میتونه برای افرادی که مایل باشند ریفرنسهای خوبی باشه. هرچند که برای نوشتن این پست از نرم افزار Microsoft Encarta هم استفاده شده.


اگرهم تمایل به مطالعه کتاب داشتید، میتونید از این لینک اون رو دانلود کنید.

در پایان یه نکته ریز هست که شاید دونستنش یه کمی ما رو به خودمون بیاره، گفته شده بود که در زمانی نه چندان دور آفتاب هیچوقت در امپراتوری بریتانیا غروب نمیکرد (الان رو نمیدونم) ولی آن چیزی که ریشه اصلی قدرت این جزیره کوچک در غرب اروپا! هست، شاید همین نکته باشه که نزدیک به ۵۰۰ سال است که هیچ جنگ داخلی رو تجربه نکرده… کشور دیگری رو میشناسید که این شرایط رو داشته باشه؟


شاد و سربلند باشید


پینوشت ۱ : اگه به من بود عنوان این سریال رو به فارسی “ارکان خاک” ترجمه میکردم، ولی خب دیدم همین “ستون های زمین” خودش ترکیب خوبی است.

—–
مسعود – امرداد ۸۹

5 دیدگاه دربارهٔ «ستونهای زمین (ارکان خاک)»

چقدر فیلم قرار شما ببینید تنها ۱ برام آشنا بود و اونم فرنچ ، البته این فیلم برای من جذاب بود ولی هرکسی دل دیدنش را ندارد

این فیلمی که معرفی کردید را دیگه فکر نکنم داشته باشیم ، خدا را چه دیدی شاید بعدها دیدیم و نظر دادیم

خارجی ها هم فیلم می سازند و ایرانی…….مخصوصا این فیلم های ماه رمضان که……
پاسخ مسعود زمانی : حالا سریال ها عموماً همشون مضامین جذابی برای همه شاید نداشته باشند و طیف یا طیفهای معدودی رو به خودشون جذب میکنند (بجز لاست و یکی دو تای دیگه)… این سریال رو هم بعید میدونم داشته باشید… در مورد سریال های ماه رمضان که … ولش کنیم… من آخرین سریالی که دیدم همون حاج یونس بود دیگه بعدش سریالی ندیدم

سلام. وقتی حدود ۱۵ سال پیش این رمان فوق العاده زیبا رو خوندم، هرگز تصورشو نمی کردم که روزی قراره سریالی از روش ساخته باشه. واقعا رمانش زیبا و شگفت انگیزه. طوری که آدم حتی دوست نداره کتابو زمین بزاره. دو جلدشو میشه گفت بلعیدم. ممنونم.

سلام… من کتابش رو دست گرفتم ولی یخورده سستی کردم… تو همون ۲۰ صفحه اول موندم… ولی سریال خوب بود… من بعد از سریال همت کردم کتابشو بخونم…ممنون که احساست از خوندن کتاب رو با من به اشتراک گذاشتی

پاسخ

پاسخی بگذارید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.