دسته‌ها
سریال سینما نکات جالب

قلاب و نکات فنی

پنج شنبه و جمعه (به لطف خالی شدن بخش اعظمی از وقتم!!!) در یک ماراتن لذت بخش نشستم یک ضرب فصل (همون سیزن!) پنجم سریال “چگونه مادرتون رو ملاقات کردم” رو دیدم و کلی خندیدم و کلی هم چیزای جدید یاد گرفتم…

راجع به این سریال تو یکی از پستهام {لینک} نوشته بودم و حقیقتاً علیرغم معایب فراوانش خیلی دوستش دارم… همونطور که گفتم نکات آموزنده زیادی توش بود و آموزنده ترینش تو قسمت شانزدهمش بود… اون موقع که دیدمش نفهمیدم ،ولی الان و بخصوص امشب خیلی خوب درک کردم پیام اون قسمت رو …

چگونه با مادرتون آشنا شدم


یه اصطلاحی دارند این ساکنین بلاد کفر که خیلی معانی جالبی داره…

“Someone Got You On The Hook”

معنای تحت اللفظیش میشه “به قلابش گیری” ولی معانی عمیقتری در پس پرده این ترکیب بظاهر معصوم نهفته است… که مهمترینشون اینه که “یجورایی بهش گیر کردی ولی اون تو رو تو آب نمک نگهداشته برای روز مبادا وگرنه مالی نیستی و در اثر کوچکترین اتفاقی مرخصی“… یعنی تقریباً مثل بازیکن ذخیره هایی که دقیقه نود هم تعویض نمیشند بیان تو ولی خب اسمشون اینه که توی رئال مادرید یا بارسلون بازی میکنند… البته وحی مُنزَل نیست، شما هرچی دوست داری ترجمه کن… یه معنی دیگه اش هم میشه خب به یه دلیلی که میتونه “دوشیدن” (از لحاظ مالی البته!!) و یا بارکشی و یا کلاً دیگر سوء استفاده ها باشه، صورت بگیره… یعنی مثلاً تو نمره هات خوبه و یا تو گردن کلفتی و یا تو آشناهای زیادی داری و از این قبیل مسائل…

نکته اینه که این اپیزود سریال میگه که این وسط یه چرخه وجود داره… به این شکل که تو یجورایی هم قلاب دستته و هم قلاب به دهنت گیر کرده… یعنی چی؟ خوب گوش کنید تا بگم:

یعنی اینکه همه بطور پیش فرض برای دوستی یا ازدواج و یا هر کوفت دیگه ای ،چند تا شانس و چند تا اصطلاحاً CASE دارند {پینوشت ۱}… خب چون دو به شک هستند این ریسک رو نمیکنند که یکی خداینکرده تو زرد دربیاد و از شانس بدشون بعد از انتخابشون اینو بفهمند!!!!… برای همین اونی رو که شانس بیشتری داره نزدیکتر میکنند ولی بقیه رو قلاب به دهن دنبال خودشون میکشند… غافل از اینکه خودشون هم معمولاً قلاب یکی دیگه به دهنشون گیره و قص علیعذا…

از ابعاد اخلاقیش که بگذریم، حالا یه نظریه روان شناسی هست که میگه بعضی ها اصلاً اعتقادی به این داستان ها ندارند و اصلاً هم قصد ازدواج یا رفاقت هم ندارند ولی برای اینکه ثابت کنند (بیشتر به خودشون) که چیزی از بقیه کم ندارند خب قلاب رو میندازند که چند نفر لب و لوچه و فک و دهنشون بهش گیر کنه {پینوشت ۲}… یعنی یجورایی “من قلاب میندازم پس هستم”… و بعد از درون احساس Satisfactions پیدا کنند از این فتح الفتوح…

ولی بنظر من اینکار درستی نیست و اغلب تاوون میدید… نکنید اینکارو… این بود پیام بهداشتی این هفته…


{پینوشت ۱}: اونهایی که اینجوری نیستند یا خیلی خوش شانس هستند یا خیلی بد شانس… که خوش شانسی و بد شانسی چند سال دیگه مشخص میشه…

{پینوشت ۲}: این کار اونجورهایی هم که بنظر میاد بی خطر نیست… ممکنه بجای یه ماهی قرمز مامانی؛ یهویی کوسه ای

، وال قاتلی و یا حتی اختاپوس (نه از نوع پیشگو البته!!!)… نگید که نگفتم هااااا

نکته انحرافی: “بارنی” دوستت داریم… روح منی “استینسون“… هرچند که در نهایت من خودم میدونم که “لئونارد“ی بیش نیستم (به این پست {لینک} مراجعه شود)


12 دیدگاه دربارهٔ «قلاب و نکات فنی»

حالا اگر از هیچ دسته ایی نباشی چی؟!!

اونوقت پیامتان چیست

پاسخ مسعود زمانی : حالا خب چون اون دسته ای که جزو هیچ دسته ای نیستند تعدادشون خیلی کمه تو رده بندی ما نیومدند… پیامم برای اونها اینه که خیلی خوشبحالتونه

(:

باید اعتراف کنم یه من یا قلاب اندازم یا اینکه ملت بی هوا گیر می کنن

در عین حال بسیار هم متعهدم!

عجب چیزیم
پاسخ مسعود زمانی : the curious case of Manizheh

(;

این سو تفاهم پیش نیاد که خیلی دلبرم!
پاسخ مسعود زمانی : دلبر بودن لزوماً چیز بدی نیست که… خیلی هم خوبه … ولی ازش اگه برای ماهیگیری استفاده بشه اونم در آن واحد برای چندین ماهی نگون بخت اونوقت یه نموره پلیده

(:

ok

البته چرا خوشبحالی داره

ولی توی این جامعه خیلی راحت می توان ،هم رنگ هر دو دسته شد.


پاسخ مسعود زمانی : هرچی بخواهید همون رو بدست میارید… مطمئن باشید

اخ که هر چی می کشیم از دست ماهیگیری و تور زدن یه عده ست!
پاسخ مسعود زمانی : خدابیامرزه مازیار هم یه شعر خونده بود واسه ماهیگیر که شرح این روزهای خیلیهاست

جالبه امروز تو وبلاگ ویولت این پست را دیدم واز حماقت این دختر فقط موندم گریه کنم یا به خندم

جالبه ما انسان ها تو گول زدن خودمان تبهر بسیاری داریما

درسته متاسفانه یک نوع واقعیت جامعه شده ولی چرا!!؟؟

http://violet.special.ir/
پاسخ مسعود زمانی : اینو تازه خوندم.. چی بگم بنظر من همچین هم حماقت نیست… زود قضاوت نکنید… مسئله به این راحتی ها هم نیست

ajab!!!!!!!!!!!!

حماقت را به چی می گویید ؟؟!!!

چون خودتان مرد هستید داریید این را می گویید؟

نمونه هایش را دیدهام که به شکست منجر شده و باعث شده دختر ها را به بیراه ببرند !

اون هایی هم که به قول خودشان شکست نخوردند و کار خوبی هم کرده اند و از دیدگاهشان ارزش داشته به ناراحتی های روحی و روانی گرفتار شده اند

نمی دانم شاید چیزهایی که شما می دانید بیشتر از بنده می باشد.


پاسخ مسعود زمانی : من چون مرد هستم اینو نمیگم… ببینید بخش اعظمی از دنیا اینجوری زندگی میکنند و آمار طلاق و فحشا و روانپریشیشون بمراتب از ما کمتره… من خودم هم نمیدونم چی درسته و برای خودم هم اینجوری نمیپسندم… و بخاطر همین ندونستن ترجیح میدم قضاوت نکن… هرکی خوش بهتر از دیگران میدونه چی میخواد و بالاخره بدستش میاره

هر چند درسته که نباید زود قضاوت کرد!

ولی خدایی دختر ها زیادی احساسی هستند
پاسخ مسعود زمانی : بعله خب خدا اینجوری صلاح دونسته… تو کار خدا هم که نباید دخالت کرد

الان نظرتان را تایید می کنم

چون تقریبا منطقی بود

ولی در مورد خارجی ها چرا با قطعیت صحبت می کنید؟؟!!مگر زیاد اونجا بودید

پاسخ مسعود زمانی : من مدیریت خوندم و آمار برام ملاکه… ما بیشترین آمار طلاق (نسبت به ازدواج) در دنیا رو داریم… پس منطق میگه سیستم ارتباطیمون اشکال داره… حالا راه حل چیه من نمیدونم و متخصص هم نیستم ولی اینو میدونم که مشکل بزرگی وجود داره

پاسخی بگذارید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.