دسته‌ها
ادبیات و کتاب انیمیشن ترانه زیرنویس دار سینما فیلم موسیقی نکات جالب

افسانه محافظان و شکوه بی نظیر پرواز

سلام حدود ۸ سال پیش خانم “کاترین لاسکی – Kathryn Lasky” که پیش از آن هم نویسنده ای سرشناس میان کودکان و نوجوانان آمریکا محسوب میشد، دست به نوشتن کتابی زد تحت عنوان “محافظان گاهول – Guardians of Ga’Hoole” که بشدت میان نوجوانان و حتی بزرگسالان به محبوبیت رسید و عناوین و جوایز بیشماری را […]

دسته‌ها
ادبیات و کتاب ترانه زیرنویس دار موسیقی نکات جالب

ناوگان ماه در دریای پرشور آواز

سلام کریس دی برگ چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، بخشی از تاریخچه موسیقی خارجی تعداد زیادی از هم سن و سالان من و بزرگتر را بخود اختصاص داده است… روانی کلام و موسیقی زیبا و از همه مهمتر “حسی خواندن” (که برای ما شرقیها عجیب دلنشین است) همه و همه باعث شد که […]

دسته‌ها
ادبیات و کتاب نکات جالب

راهنمای گام به گام نابودی یک کتاب

    سلام خدا و دوستانم شاهدند هیچوقت نه کسی و نه موضوعی را نخواستم و نمیخوام تخریب کنم… در ادامه این پست ولی چیزهایی خواهید خوند که شاید این موضوع رو به ذهن متبادر کنه، ولی هدف من تخریب نیست و فقط ناراحتم: تو یکی از پستهای قبلی گفته بودم که یکی از تفریحات […]

دسته‌ها
ادبیات و کتاب انیمیشن فیلم نکات جالب

عشق شرقی

خوب یا بدش را نمیدانم، ولی چیزی که واضح است موج “غربی شدن” همه چیزمان است… از پوشش و فرهنگ و موسیقی و … (من خودم هم در این موج حرکت میکنم) همه از هم سبقت میگیریم برای هرچه بیشتر شبیه شدن به غربیها…  تغییر به نظر من همیشه چیز خوبی است، چون اگر در […]

دسته‌ها
ادبیات و کتاب سریال سینما نکات جالب

ستونهای زمین (ارکان خاک)

تقریباً اکثر قریب به اتفاق بناهای بزرگ و عظیم ساخته دست بشر، مکانهایی برای عبادت بوده اند. یعنی در هر دوره ای بنا بر نوع دین و مسلک آن دوران بتکده ها، هیاکل، آتشکده ها، کلیساها و مساجد را در بزرگترین حالت ممکن میساختند. از هرم های عظیم مایاها که برای خورشیدپرستی بود تا کلیسای […]

دسته‌ها
داستان های کوتاه من

سبدهای خرید

فریده با بی تفاوتی پویا رو گذاشت روی کف صیقلی فروشگاه، سبد خرید چرخدار رو از توی صف طولانی سبدها بیرون کشید، برقی تو چشمان پویا درخشید… زورکی به پویا لبخندی زد و دوباره بلندش کرد و گذاشتش توی سبد خرید… پویا که انگار تمام دنیا رو بهش داده باشند با صدای بلند شروع به […]

دسته‌ها
داستان های کوتاه من

صد و هشتاد ثانیه

مهدی با کمی تردید دسته کلید را بلند کرد و پنل روی جعبه رو باز کرد… کمی به ساعتش نگاه کرد… هنوز خیلی مونده بود… آفتاب هنوز تیز نشده بود ولی نمیدونست چرا اینقدر عرق کرده بود… کلاهش رو برداشت و با دستمال سر خیس از عرقش رو خشک کرد… بی اختیار پشت گوشهاش هم […]

دسته‌ها
داستان های کوتاه من نکات جالب

…چشمهایش

“م” ترمز دستی رو کشید… نگاهی به به دوروبر انداخت… جای خلوت و با صفایی بود، به کنار خودش و اون موجود بی همتا نگاه کرد…  با پشت دست راستش گونه های قشنگش رو نوازش کرد… با لبخند رو به “..” گفت: بنظرم اینجا مناسب باشه،“..” بیصدا خندید… چشمهای سیاهش درخشش عجیبی داشت و خنده […]

دسته‌ها
داستان های کوتاه من

اشک ها و … اشک ها

فرید رویش رو برگردوند و دستش رو دراز کرد تا لیوان رو برداره… دستش نرسید… مجبور شد بلند بشه… ملافه نازکی رو که سپیده رو دلش کشیده بود کنار زد… نور ضعیف سبز رنگ چراغ خواب، تلالو قشنگی رو دیوار پشت لیوان ایجاد کرده بود… تشنه تر از اون بود که بخواد از رقص نور […]

دسته‌ها
داستان های کوتاه من طنز

سرسختان – قسمت سوم

سرسختان – قسمت اول سرسختان – قسمت دوم نزدیک بوده تعادلش رو از دست بده… نگین دستش رو دوباره به نرده ها تکیه داد و و با دست دیگه اش عصا رو محکم گرفت… متزلزل نشون میداد و پای گچ گرفته اش هم حالت ترحم برانگیزی بهش داده بود… آسانسورهای خراب دانشکده دیگه بخشی از […]