و سرانجام سَمسارا – چرخه بی انتهای پلشتی بشر
.
.
سلام،
اولین بار که مفهوم سیستم برای من بشکل صحیحش آشکار شد، سرکلاسهای دکتر رمضانی عزیز (بنظر من یکی از بهترین و شاید بهترین سیستممنها ایران) بود. تا قبل از اون کلاسها، خود رویکرد و نگاه سیستمی بشکل سیستماتیک درون من ایجاد نشده بود… نگاهش را همیشه با خودم داشتم، ولی هیچوقت علمی نبود… از آن کلاسها به بعد همیشه دوست داشتم و دارم که کمی از ماجراها فاصله بگیرم و تحلیل مبتنی بر اصول مهندسی سیستم بر ساختارها و اتفاقات پیرامونی انجام بدم. کار سختی است و بخصوص اگر مثل من بطور غریزی این نعمت خدادادی بهتون داده نشده باشه و باور کنید این مستلزم تلاش زیادی هست و هنوز هم نتونستم موفق بشم.
ولی این باعث شده که همیشه از نگاه سیستمی و کمی دورتر از رخداد اصلی، در همه موارد لذت ببرم. اینکه کتابی بخوانم و یا فیلمی ببینم و یا سخنرانی بشنوم که فردی با درک و فهم سیستمی بالا و تلاش فراوان پارامترها و ورودیها و خروجیها و فرآیندهای درونی یک رخداد را تشریح کند لذت بی پایانی بمن میدهد. کتاب خوبی که در چند هفته اخیر بدجوری ذهنم رو مشغول کرده کتاب «چرا ملت ها سقوط میکنند؟ – Why Nation Fails» نوشته «دارن عجم اوغلو – Daron Acemoglu» و «جیمز رابینسون – James Robinson» است. نگاه سیستماتیک به افول و رشد مثلاً دو شهر یکسان که شاید تنها یک سیم خاردار بین آنها تفکیک انداخته بسیار عبرت آموز و خواندنی است، یکی پر از تهدید و دیگری به سرعت در مسیر پیشرفت… بدون نگاه سیستمی این چنین تفاوتهایی براحتی به دهها پارامتر غیرمرتبط، منسوب میگشت و تحلیل و جامع و حل معضل را بسیار دشوار میساخت.
ذکر این نکته هم الزامی هست که من بعنوان یک فرد علاقه مند به این موضوع نگاه میکنم و خودم رو فاقد تخصص لازم برای اظهارنظر تخصصی تو این حوزه میدونم.
حالا این همه مقدمهچینی کردم که بگم چه از نظر زیباشناختی و چه از لحاظ ارزشهای سینمایی و چه از رویکرد سیستمی شاید بهترین فیلمی که در ده سال گذشته دیدهام «سَمسارا – Samsara» بوده است. فیلمی که باید دید و باید ارج نهاد. نگاه سیستمی به زندگی بشر، تقابل آن با طبیعت و تفکر وی و انحطاط ارزشهایی انسانی… برای توضیح دقیقتر و فهم بهتر این فیلم باید ۱۸ سال به عقب بازگشت… به فیلمی به نام «باراکا»…
همیشه و به شکلهای مختلف دوستان از من میخواستند که بهترین فیلمهایی که دیدهام را برایشان لیست کنم و یا بگویم. بدون هیچ شکی و با هرگونه تقسیم بندی ممکن فیلم «باراکا – BARAKA» جزو ۵ فیلم اول من بوده و خواهد بود. عظمت واقعی و قدرت تصویر عبارت کوچکی در برابر آن همه ابهتی است که در این فیلم به نمایش درآمده است. با اطمینان میگم که اگر این تنها فیلم ۷۰ میلیمتری تاریخ سینما را به ۱۵۰،۰۰۰ فریم آن تفکیک کنیم، هرکدام از آن فریمها و تصاویر به تنهایی میتوانند انبوهی از جوائز عکاسی را از آن خود کنند. تک تک نماها سرشار از معنی است و کلاس درس کاملی برای کادربندی، نورپردازی و توازن است. ساخت فیلم ۱۵ ماه طول کشید و برای فیلمبرداری حیرتآور آن کارگردان و فیلمبردار «ران فریک – Ron Fricke» و ۴ نفر دیگر اعضای تیم همراهش (کلاً ۵ نفر!!!!) به ۲۵ کشور دنیا (از جمله ایران) سفر کردند و یکی از غنیترین تجربههای سینمایی بسیاری از فیلمدوستان را در حالی رقم زدند که، حتی یک دیالوگ هم در این فیلم بیان نشد. دوربینهای بسیار گرانقیمت تیم توسط خود «ران فریک» به تجهیزات ابداعی جدیدی مجهز شدند که آن نماهای حیرتآور time-lapse ایجاد شوند.
در چند جمله کوتاه میتوان گفت: کمال فیلمسازی و کارگردانی و نهایت بلوغ صنعت فیلم.
درباره فیلم بسیار نوشته شده و گفته شده است و حتی در نسخه نسبتاً کاملی (چند صحنه و چند بخش موسیقیایی بشکل بیرحمانهای مورد جفا واقع شدند) که چندین بار از شبکه ۴ پخش شده است، نقدهای نسبتاً مطلوبی راجع به آن صورت گرفته است. بنابراین من سعی میکنم به اطلاعاتی اشاره کنم که شاید کمتر خوانده یا شنیده باشید.
باراکا در لغت به معنی همان برکت است که ریشه در باورهای صوفیانه دارد (به نوعی آمرزش هم در زبانی عبری معنی میدهد). فیلم طی سه بخش نسبتاً قابل تفکیک ابتدا طبیعت را بدون بشر به تصویر میکشد، سپس بشر مطیع و همراه با طبیعت نمایش داده میشود و تعامل مثبت آن دو را نمایش میدهد. سپس ناگهان هیولای تکنولوژی وارد زندگی بشر میشود و آن نماهای زننده از تباهی بشر (که قرار بود عالیترین شکل حیات باشد!) به بیننده نشان داده میشود. و در نهایت آرامش واقعی در نزد کسانی نشان میدهد که به نحوی همچنان دین (به مفهوم کلید آرامش)، یا فرهنگهای مبتنی بر تعامل با طبیعت را مشی خود قرار دادهاند.
به لطف یکی از دوستان هنرمندم (مصطفی عزیز) نسخه دی وی دی بسیار با کیفیت این فیلم در اختیارم قرار گرفت و بیتردید بیش از ۳۰ بار این فیلم را دیدهام و حتی یکبار هم نشده جرات کنم هنگام تماشا صحنهای را جلو بزنم و همیشهای نکته جدیدی بوده که یاد گرفتهام. بگذریم… سال ۲۰۰۷ متخصصان کنار هم نشستهاند و نسخه اورژینال ۷۰ میلی متری این فیلم ارزشمند و ماندگار طی فرآیندی شبانه روزی و طاقت فرسا بطول سه هفته به فرمت ۸K تبدیل کردهاند. توضیح اینکه عزیزان گیگ بهتر از همه میدانند که بالاترین کیفیت صفحات نمایشی در دسترس امروز ۴K است که تنها معدودی از تلویزیونهای جدید به آن مجهز هستند. سپس ۱۶ ماه طول کشید حاشیه صوتی فیلم به DTS تبدیل شود و در نهایت حاصل کار یک دیسک بلو-ری شد که بالاترین کیفیت تاریخ سینما (تا به امروز) به همراه داشته است. (دیسک محبوب راجر ایبرت هم هست گویا)…
یکی از نکات برجسته و فرازهای مهم این فیلم، صحنههایی است که افراد و انسانها و حتی گاهی حیوانات (نظیر میمون اول فیلم) مستقیما به درون دوربین نگاه کرده و هریک به تناسب فضا و محیطی و چالشهای خود سئوالی را با مخاطب آگاه در میان میگذارند:
«آیا ما باید اینگونه باشیم؟»
«آیا ما لایق این هستیم؟»
و دهها سئوال دیگر …
این تکنیک به کرات در فیلم استفاده شده و تقریباً در پایان هر سکانس تکرار میشود.
«ران فریک» از سال ۱۹۹۲ که فیلم باراکا ساخته شد تا ۱۴ سال بعد یعنی سال ۲۰۰۶ هیچ فیلم دیگری نساخت. وی تمام این سالها را صرف برنامه ریزی دقیقی برای شاهکار بعدیش کرده بود. از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ اینبار ۴ سال زمان و سفر به ۲۵ کشور مختلف لازم بود که «ران فریک» فیلمی را بسازد که درخور عنوان قبلی باشد. فیلمی که از همان ابتدا و مراحل پیش تولید نام «سَمسارا» را بر آن نهاده بودند.
سَمسارا در آیین هندو به چرخه زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته میشود(تناسخ). طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگیها، غفلتها و نادانیها پاک نشده است ادامه مییابد (نقل به مضمون از ویکیپدیا فارسی).
از اینجای مطلب به بعد ممکن است داستان فیلم را افشا کند، هرچند که بنظر من چیزی در حال افشا شدن نیست، تنهای بازگویی مجدد تعدادی حقیقت سیستماتیک و جاری است برای من و تو و شاید کنار زدن پرده ضخیمی است که برروی چشمان ما کشیده شده …
فیلم هم به نوعی به این چرخه (سَمسارا) میپردازد، فیلم با نمایی از نمایش سه زن (فکر میکنم تایلندی) آغاز میشود. شکل نمایش و نوع گریم و حالت چشمان هنرپیشهها از همان ابتدا با طعنه خبر میدهد که قرار است داستان طنزی روایت شود… و پس از آن با نمایش جسدهای مومیایی شده و تابوت فرعون و مجسمههای بیجان درون شنهای بیابان، فیلم به نوعی شاهدانی از اعماق تاریخ میآورد که داستان را برای ما روایت کنند.
تعدادی راهب بودایی در تبت در حال ترسیم «تانگکا – Thangka» هستند و کودکان بازیگوش ساخت طاقتفرسای آن را تماشا میکنند، راهبان به سختی مشغولند و از ظرافتی بینظیر در خلق تابلوی متزلزل خود بهره میبرند.
سپس با نشان دادن بقایای سونامی، داستان اصلی روایت میشود که به شکلی کنایه آمیز با غسل تمعید تعدادی کودک همراه است. نماهای درخشان از قبیله آفریقایی و مهر مادری و پدری به کودک ناگهان به پدری با بدنی تماماً خالکوبی شده کات میشود. شاید منظور اینست که این انسانها همان انسانهای قدیم هستند (آفریقایی، امریکایی و آسیایی فرقی با یکدیگر ندارند) و این شرایط و محیط اجتماع است که اینچنین جنون و عدم تعادل را به زندگی آنها وارد کرده است.
سپس همانند روایت فیلم باراکا، بازهم صحنههایی گلچین شده از زندگی صنعتی و ماشینی بشر و اضمحلال روح آن را مشاهده میکنیم. بخشی که در آن هنرمند فرانسوی طی یک نمایش بینهایت اثرگذار نقابهای چندشآور برروی خود میسازد! بسیار جالب است.
فیلم با نماهایی اسباببازیهای چندشآورِ آنچنانی و زنان آنچنانی یک آسیب دیگر را هم بیان میکند:
تنهایی بزرگترین ارمغان فناوری برای بشر است.
یک سکانس درخشان دیگر، صحنه رقص در زندان است، بینهایت زیبا و بینهایت پرمفهوم، بردگی سازمان یافته بشر را بشکلی بینظیر به تصویر میکشد. پایان سکانس با نگاههای ناامید زندانیان (استعاره از بشر زندانی در جهان امروز) بسیار بسیار هنرمندانه از کار آمده است.
تک تک نماهای فیلم ارزش بارها دیدن را دارند، و باور کنید که برای تمامی آنها میشود دقایق طولانی به بحث نشست و نکته استخراج کرد. تابوتهایی به شکل مسلسل، هواپیما و تفنگ دولول… و اسلحههایی که بومیان آفریقایی بشکلی مغرورانه در دست دارند بزرگترین تلنگر است برای ما که حتی یکی از بکرترین فرهنگهای این کره را نیز به خبیثترین دستاورد فناوری آلوده کردهایم… اسلحه
کات شدن نمای کارخانه اسلحهسازی به سرباز مجروح داخل گورستان آرلینگتون، و سپس نمایش رژه بسیار منظم نیروهای مختلف نظامی، و آموزش همزمان ورزشهای رزمی به صدها کودک و نوجوان، همه و همه نشان از جنونی سازمانیافته دارد که در اندیشه و فکر همه ما نفوذ کرده است…
سکانس بعدی دیوار حائل بیتالمقدس را نشان میدهد که در هردوسوی دیوار دور از جنون سربازان و سگهایشان، عده ای در آرامش مطلق مشغول نیایش هستند. نمایی بسیار خیره کننده از نماز و طواف حجاج بدور کعبه وجود دارد که حقیقتاً زیبا و حیرت آور است (بعد همه شاکی هستند که چرا چنین است و چنان است، یک نفر در این هنرمندان!!! دنیای اسلام یکدهم چنین نمایی را تصویر نکرده است، زیرا فاقد آن نگاه سیستماتیک بوده و بقدری مشغول جزئیات شدهاند که از کل!!! غافل گشتهاند)
همانند باراکا تمامی سکانسها با نمایی از چهرهای خیره به دوربین خاتمه مییابند، براستی چه کسی پاسخگوی درد و رنجی است که تمامی این نگاهها در آن مشترکند…
سپس دوباره به همانجایی بازمیگردیم که فیلم آغاز شده بود، راهبان بودایی و “تانگکا”یشان… پیرمرد راهب خیلی خونسرد با چوب برروی اثر هنری که روزهای فراوان وقت صرف آن شده است چندین خط (در عین بیخیالی) کشیده و سپس تمام نقاشی را پاک میکنند و در نهایت همراهانش ذرات رنگ را درون کاسه ها جمع آوری میکنند.
نمیدونم شما هم این احساس را داشتید یا نه (یا خواهید داشت)، ولی در این لحظه از فیلم من فقط خندیدم… همین، فقط خندیدم… خندهای تلخ به تقلای بی حاصل و روبه قهقرای بشر امروز برای بظاهر پیشرفتی که تنها حاصل آن گردابی بوده است به عمق بینهایت از پلشتی و ناپاکی…
تناسخ به مفهوم کلمه و کلاسیک خود شاید با باورهای مذهبی و جهانبینی بسیاری هماهنگ نباشد و اتفاقاً بنظر من در اینجا اصلاً مهم نیست که به آن باور داشته باشید یا نه… این فیلم کاری با خود تناسخ ندارد، بلکه میخواهد یک چرخه (و شاید یک روند) را بگوید، این مسیری که بشر امروز میرود بارها و به شکلهای مختلف تکرار شده است، اگر کمی دورتر بایستیم و سیستماتیک نگاه کنیم، چرخههای تکرار را بخوبی میبینیم و جالب اینکه با هربار چرخش و رجعت، در عمق بیشتری از گنداّب خودساخته فرو میرویم… اگر کمی با رویکرد سیستمی به ماجرای بشر امروز بنگریم، مطمئن باشید که این سیر قهقرایی چیزی نبوده که قرار بوده بشود… آدمها هرروز از هم دورتر میشوند، آدمها هرروز با خود بیگانهتر میشوند، آدمها هر روز بیرحمتر میشوند، … جنگها بزرگتر میشوند و تعداد کشتهها از همیشه بی اهمیتتر… و حماقت بشر هم هرروز بیشتر…
فیلم را به هرشکلی شده ببینید (پیشنهاد خود من نسخه ۱۰۸۰p است)… خواهشاً قبل از اینکه نسخه تلویزیونی آن زحمات چندساله تیم سازنده را با یک قیچی (البته چندین سال است که قیچی به کلیک تبدیل شده!) و ظرف چند ثانیه محو و نابود کنند، آن را ببینید… جدا از لذت بصری، مطمئناً دریچهای است (نه لزوماً غیرجانبدارانه) به آنچه که بشر امروز را درگیر خود کرده است.
موسیقی فیلم هم همانند باراکا بینظیر است، کاری مجدد از «مایکل استرنز – Michael Stearns» با همراهی صدای جادویی «لیزا جرارد – Lisa Gerrard» است که اتفاقاً تراکهای صوتی آن از جمله آلبومهایی است که میتوان بی وقفه گوش کرد و خسته نشد.
خیلی دوست دارم تک تک سکانسهای این فیلم رو به بحث بگذارم ولی خب وقت و امکانش را ندارم. حالا ببینیم در آینده چه پیش خواهد آمد… از هرگونه پیشنهاد هم در این مورد استقبال خواهم کرد.
—-
برای حسن ختام درخشانترین سکانس فیلم باراکا (به نظر خودم البته) و همچنین یک سکانس کوتاه از فیلم سَمسارا را برای دانلود شما عزیزان قرار دادهام.
دانلود سکانسی از فیلم باراکا – موسیقی گروه Dead can Dance با صدای لیزا جرارد |
|
لینک نمایش
|
لینک دانلود مستقیم (حجم: ۳۰ مگابایت) |
.
.
.
.
پینوشت ۱: از روزی که خبر نمایش فیلم در تابستان پارسال (۲۰۱۱) در افتتاحیه جشنواره فیلم بینالمللی تورنتو شنیدم، روزی نبوده که اینترنت را به قصد یافتن فیلم، زیرو رو نکنم.
پینوشت ۲: چند ماهی است که صبحهای زیادی زود از خواب بیدار میشوم، حدود ساعت ۴!!!… پنجشنبه صبح در اوج ناامیدی جستجویی برای یافتن فیلم کردم و ساعت ۵: ۳۰ دقیقه بامداد پنج شنبه (۳۰ آذر) به دوست عزیزم مصطفی اسام اس دادم که بیدار باش و هشیار باش که سَمسارا آمد…
پینوشت ۳: شما میتوانید از طریق این لینک موسیقی متن این مستند را از سایت ایتیونز خریداری کنید.
.
.
پیروز و تندرست باشید
مسعود زمانی
۲ دی ۱۳۹۱
.
.
–***–
«اگر از طریق فید (خوراک) من این نوشته را مطالعه میکنید، برای دسترسی مستقیم از این لینک استفاده کنید»
–***–
.
.
.
32 دیدگاه دربارهٔ «و سرانجام سَمسارا – چرخه بی انتهای پلشتی بشر»
یک مقاله بسیار عالی که باعث میشه آدم بعد از خوندن دنبال فیلم هاش بگرده
ممنونم دوست من… امیدوارم که شما هم از دیدن فیلمها لذت ببرید
سلام
مطلب جالب بود
لطفا لینک دانلود رو در صورت امکان اعلام کنید.
با سپاس
سلام دوست من
بیشتر سایتهای دانلود این فیلم رو گذاشتن… چک کنید پیدا میشه… تو این سایت چندتایی لینک از کیفیت های مختلفش هست که یکیش رو میزارم
http://www.allulook4.com/movies/1979608-samsara-2011-brrip-720p-x264-aac-tmg.html
پیروز و موفق باشید
سلام نوشته مفیدی است. همچنین فیلم تاثیرگذاری بود.
همیشه فکر میکردم که زندگی بشر چقدر برای طبیعت دردسر ساز ه و چقدر طول می کشه که یه زندگی ۸۰ سال انسان توی طبیعت جبران بشه مثلا هر انسان در زندگی چقدر پلاستیک مصرف میکنه یا حتی سنگ؛ ما چقدر توی ساختمانها و حتی قبرستانمان سنگ مصرف میکنیم و چند میلیون سال زمان نیازه تا این سنگ دوباره ساخته بشه!!
چقدر خوبه که سعی کنیم این دردسری که برای زمین درست میکنیم را به حداقل برسونیم.
همچنین چقدر از این گرفتاری های بشر ناشی از خودخواهی های یه عده اقلیت ، از این فیلم این موارد به خوبی دیده می شد.
ممنون
سلام امیر جان
بهرشکل خیلی از اتفاقاتی که داره می افته از توان تاثیرگذاری من و تو خارجه… من فکر میکنم مثل خیلی مسائل دیگه هرکسی مسئول هست که خودش فعالیتهاش و روش زندگیش رو یکبار بطور کامل بازنگری کنه و بدون ترس تغییرات لازم رو توی اون اعمال کنه…
ممنون که نظر گذاشتی… حالا با هم راجع به فیلم بیشتر صحبت خواهیم کرد
سلام
تو از کجا فهمیدی که من به سایتت اومدم که خوشامد گفتی 😉
ممنون از تحلیل کارشناسانه سیستمی تجاری سازانه ات 😉
فیام جدیدو هنوز وقت نکردم ببینم ولی باراکا را بیش از ۱۰ باز دیدمو به هر بار یه نکته جدید فهمیدیم و البته به حماقت بشریت در صدههای اخیر بیشتر ایمان آوردم. امیدوارم فیلم جدید همینطور که گفتی سرشار از درس باشه
راستی اگه دستت به ۲ تا فیلم قبلی ران فریک هم رسید یه جوری به دستمون برسون
موفق باشی همیشه
ممنون
سلام مهدی جان
ممنون از کامنتت برادر… تجاری سازی را به سخره میگیری؟
من خودم تو این چند روز سَمسارا رو سه بار دیدم…
از دو فیلم قبلی Koyaanisqatsi رو دارم ولی Chronos را باید دانلود کنم… اندکی صبر…
پیروز و سربلند باشی دوست من
ممنون بابت معرفی جامع و کامل این فیلم. Baraka رو دیدم و دوست داشتم، ولی Koyaanisqatsi رو خیلی خیلی بیشتر دوست داشتم و تاثیر عمیقی روم گذاشت. سمسارا هم به نظر خیلی دیدنی میرسه.
کلاً تمام فیلمهای ران فریک دیدنی و ارزشمند هستند… امیدوارم که از فیلم سَمسارا هم خوشتون بیاد. ممنون بخاطر کامنت
پست خیلی خوبی بود! به نظر فیلمای خوبی میان حتمن نگا می کنم
شما که انقد دست به قلمتون خوبه حیف نیس انقد دیر به دیر پستای جدیدید میزارین 🙂
سلام
خیلی خیلی ازتون ممنونم… آره حتماً تماشا کنید
شما محبت دارید ولی این کم نویسی چند دلیل داره: اول اینکه خیلی وقت نوشتنم محدوده، دوم اینکه اگر کسی قبلن مطلب خوبی راجع بهش نوشته باشه نمینویسم، سوم اینکه فیلم خوب خیلی کم شده… امیدم به لینکن و اتلس ابر (و نه اطلس!!!) هستش…
بازم ممنونم که سر زدید
سلام
خیلی ممنون، آره اگه تونستین حتماً ببینید
البته شما محبت دارین، ولی هم وقتش نیست، هم فیلم خوب کمه (امیدومون به لینکن و اتلس (اطلس!) ابر هستش)، و هم اگر کسی راجع به فیلمی خوب بنویسه ترجیحم اینه که من چیزی ننویسم
باز ممنون که کامنت گذاشتین… بیشتر سر بزنین
پست خوبی بود. قبلا تو برنامه ام بود باراکا رو ببینم اما یادم رفته بود سفارش بدم به خاطر این همه فیلم گوناگون. این پست، هم یادم انداخت که مشتاق دیدن باراکا بودم و هم ترغیبم کرد برای دیدن سمسارا. ممنون
سلام دوست من
حتماً حتماً هردو فیلم رو با کیفیت خوب ببین… یکم کمک میکنه از فضای فانتزی و نیمه فانتزی سینمایی و همچنین آشوب و هیاهوی دنیا اطرافمون فاصله بگیریم… هرچند برای دو سه ساعت… برقرار باشی همیشه
بسیار خواندنی بود. حالا فیلم را حتما سعی می کنم ببینم ولی کل مطلب هم خیلی پربار بود. با اشتیاق زیاد خواندم. دستت درد نکنه
ممنونم مهبد جان، آره حتماً ببینش… تجربه بصری بینظیری خواهد بود…
فیلم فروشیها دارنش؟
خیلی بعیده… احتمال پایینی برای پیدا کردنش هست…
بینهایت سپاس برای معرفی این فیلم آقای زمانی
فیلم رو یکبار دیدم اگه تو یک جمله نظرم رو بخوام بگم :اتفاقات خیلی خیلی تلخ و تاسف بار در قالب یک فیلم خیلی خیلی زیبا
سلام دوست من، خیلی خوشحالم که از فیلم خوشتون اومده… حقیقتاً فیلم زیبایی است.
ولی متاسفانه همونطور که خودتون گفتید در کنار این زیبایی بسیار هم تلخ است… پیشنهاد میکنم چند بار دیگر با فواصل چند ماهه فیلم رو ببینید…
پیروز و برقرار و سلامت باشید همیشه
حتما میبینم آقا مسعود.
راستی شما اطلس ابر (cloud atlas ) رو دیدید ؟
بله، اتفاقاً خیلی نکاتی داشت که بدم نمی اومد اونا رو بنویسیم و یکم چالش ایجاد کنم. دکتر مجیدی پست کاملی در اینباره نوشتند. من خودم فیلم رو فیلم متوسطی دیدم که بدلیل خوش ساختی و هنر سینمایی واچوفسکی ها کسی به پراکندگی و بی هدفی خیلی از پیامهای فیلم (که حتی شاید با هم در تعارض هم باشند) توجه نمیکنه… البته من کتابش رو نخوندم ولی تو کتابش میگن که اینجوری نیست، چون هر داستان بصورت مستقل بیان شده…
خیلی وقته خبری ازتون نیست
دنیا دنیا کار ریخته سرم… میام بزودی میام
عالی
ممنون از این همه محتوا 🙂
ممنون، خوشجالم که خوشتون اومد… پیروز و برقرار باشید
درود بر شما
امروز این وبلاگ را برای اولین بار دیدم و همون چند دقیقه اول به این فکر می کردم که “چه وبلاگ خوبی، چرا من تا حالا ندیدمش”.
خیلی از این پست خوشم اومد و همین الان دارم فیلم samsara را دانلود می کنم.
با تشکر
سلام دوست من… خیلی خوشحالم که راضی هستین… فیلم رو دیدین خوشحالم میکنید نظرتون هم به من و بقیه دوستان به اشتراک بزارین… باز هم سر بزنین به اینجا… پیروز و سربلند باشید
[…] پنج فیلم برتر زندگیم رو بخوام انتخاب کنم یکی از این دو مستند حتماً داخلش هستند… اگه بتونم میخوام چند پست […]
وبلاگتون بسی عالیه. از اکثر نوشتههاش لذت میبرم.
کامنت گذاشتم که بگم این کتاب why nations fail رو انتشارات دنیای اقتصاد با نام «چرا کشورها شکست میخورند» رو با قیمت ۳۲۰۰۰تومان به بازار ارائه کرده.
سلام دوست من، ممنون از اینکه اطلاعاتتون رو با من و دیگر دوستان به اشتراک گذاشتید، کتاب خیلی خوبیه، خیلی دوست دارم اگر کسی نسخه فارسی و انگلیسی کتاب رو خونده راجع به ترجمه اش نظر بده… بازهم به من سر بزنید دوست من… پیروز و برقرار باشید همیشه