سلام–
–
همیشه با خودم فکر میکنم که شکل روایی آفرینش چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ داروینی، متناقض هم نیستند… آدم تا وقتی در بهشت بود، “انسان” نبود؛ از لحظهای که نخواست اسیر سرنوشت باشد و اختیار خوردن میوه ممنوعه یا گندم و یا هر چیز دیگر را برای خود دانست آنگاه “انسان” گشت… اعتقاد دارم آدم که در سیر تکاملی نیز در آن لحظهای از شکوفایی که به “عقل اختیارمند”!!! رسید انسان شد. نمیخوام فلسفهبافی کنم یا برداشت خودم رو به کسی تحمیل کنم، ولی فکر میکنم از اینجا به بعد بوده که داستان «انسان» آغاز شده است (برای مطالعه بهتر راجع به بخش علمی این مبحث، این پست جذاب را از دست ندهید)
تخصص و صلاحیت علمی و عقلی لازم برای پرداختن به چنین مسایلی را ندارم و ترجیح میدم که زیاد بهشون ورود نکنم. نکته اینه که از هر مسیری که برای انسان شدن متصور باشیم، از همان روز اول انسان شدن، دغدغه مرگ و شکل آن و لحظه اتفاق آن و حلقه پسین آن، حتی یک روز هم انسان را رها نکرده است. به اندازه کافی تئوریها و باورهای مذهبی و غیر مذهبی راجع به این موضوع وجود دارد که هرکس بسته به نوع نگرش خود به زندگی یکی از آنها را قبول دارد.
از سوی دیگر از قدیمیترین متون بازمانده نظیر حماسه گیلگمش (که در آن محرک اصلی سفر گیلگمش مرگ دوستش بوده) تا به امروز، تقریباً اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان، هریک از پنجره جهانبینی خود به مرگ نگاه کردهاند و به خلق اثر پرداختهاند که متاثر از نوع درک آنها از چیستیشناسی آنها نسبت به وجود خود انسان بوده و مطمئناً تا آخر جهان نیز این امر ادامه پیدا خواهد کرد. تقریباً هیچ هنرمندی و نویسندهای نبوده که بی تفاوت از آن عبور کرده باشد، نکته جالب اینست که چه در مذهبیترین و جه در آوانگاردترین برداشتها از مرگ هم هیچکس به قطعیت نتوانسته دیدگاه خود را به همه بقبولاند و ناشناخته بودن آن لحظه کوتاه خارج شدن جان (روح) از بدن و اتفاقات پسین آن باعث شده که این روایات هرگز نقطه پایانی نداشته باشند و همیشه یک برداشت جدید میتواند وجود داشته باشد.
شعر، داستان، موسیقی، سینما، نقاشی و … همه و همه پلتفرمها و مدیومهایی بودهاند که هنرمندان از آنها برای انتقال پیام بهره برده اند. در عالم سینما (بعنوان یکی از پرمخاطب ترین این مدیومها) نیز هزاران اثر مستقیم و غیر مستقیم به این مهم پرداخته اند، بقدری تعدادشان بالا است که حتی اسم بردن تک تک آنها میتواند موضوع یک کتاب شود…
غرض از این مقدمه نسبتاً طولانی، معرفی و پیشنهاد یکی از بهترین آثاری است که در چند سال اخیر پیرامون این موضوع ساخته شده است. فیلم سینمایی «خاکستری – The Grey» ساخته درخشان «جو کارناهان –Joe Carnahan» یکی از زیباترین و خوشساخت ترین فیلم هایی بوده که در این چند سال اخیر دیده ام. شاید بتونم با جرات بگم که تا این جای کار کامل ترین اثر سینمایی سال بوده (البته از نظر من)، فیلم در عین حال که سعی نمیکند چیزی را به کسی تحمیل کند، بقدری سبک روایی خوبی و دلنشینی دارد که در همان سی ثانیه اول جذب آن میشوی و حتی اگر نوع جهانبینی کاراکترها برایت غیرقابل قبول باشد، بازهم از دیدنش لذت زیادی خواهی برد…
داستان فیلم خیلی پیچیده نیست، داستان همیشگی نبرد انسان و طبیعت است با این تفاوت که نبرد انسان و انسان و همچنین نبرد انسان با «من» خود نیز درون آن وجود دارد. هواپیمایی در نقطهای متروکه در آلاسکا سقوط میکنه و خوب طبیعی است که چالش نجات یافتگان برای زنده ماندن و یافتن سرپناه تِم معمول چنین فیلمهایی است. با اینحال فیلم خیلی خوب و با ریتم مناسب نوع جهان بینی انسان ها را هدف قرار داده و بجای آنکه «نجات» محوریت داستان را تشکیل دهد، «مرگ» را دستمایه اصلی روایت خود قرار داده است.
وجوه مختلف هنری و تکنیکی فیلم همگی در کمال خود قرار دارند:
بازی بینظیر هنرپیشه تمام نشدنی و بسیار محبوب من «لیام نیسن – Liam Neeson» یک کلاس درس کامل است. این مرد فوق العاده است، صدای محکم و فن بیان بینظیرش میتواند هرکسی را مجذوب خودش کند و واقعاً یک انتخاب خوب برای صدای اصلان در سری فیلم های «نارنیا – Narnia» بوده است. نوع نگاه کردن و استفاده خوب از میمیک صورت و البته آشفتگی مستتر در چشمانش، میتواند حتی یک اثر سطح پایین (البته اگر کس دیگری آن را بازی میکرد) نظیر Taken را تبدیل به فیلم خوب کند. در تمامی فیلمهایی که از او دیدهام، بدون توجه به هر هنرپیشه ای (از هریسون فورد تا جفری راش) که در برابرش قرار گرفته، براحتی صحنه را مال خود میکند. همچنین از «فهرست شیندلر – Schindler List» تا «بتمن آغاز میکند – Batman Begins» نشان داده است که فارغ از هنری یا تجاری بودن اثر، به بهترین شکل نقش خودش را برای بیننده باورپذیر میکند.
در فیلم «خاکستری» اوج این هنرمندی را شاهد هستیم، وی در نقش «جان آتوی – John Ottway» بعنوان یک شکارچی و محافظ در کنار کارگران یک پالایشگاه در آلاسکا کار میکند، چیز زیادی از گذشتهاش نمیدانیم، جز فلاشبک هایی بسیار غریب (و البته خوش پرداخت) به یک زن ناشناس…
چون نمیخواهم داستان فیلم مشخص شود بیشتر توضیح نمیدهم 🙂
فیلمبرداری فیلم یک شاهکار به تمام معنا است، دشتهای بی انتهای پوشیده از برف و جنگلهای بکر آلاسکا و غرب کانادا (بخش عمده فیلم در شهر Smithers واقع در British Columbia فیلمبرداری شده است) فرصتی بی نظیر در اختیار فیلمبردار قرار داده تا هر آنچه که در توان دارد به نمایش بگذارد. حتی در صحنههای پرتعلیق فیلم نیز کنترل بینظیری بر حرکات دوربین وجود دارد که حقیقتاً قابل تقدیر است. کلوزآپهای بینظیر از هنرپیشهها بخصوص نیسن و استفاده خوب از نور زمینه (خورشید و آتش و …) فضایی هولناک و در عین حال زیبا خلق کرده که خیلی کم شبیه آن را دیده بودم. نمایی در اواخر فیلم که «دیاز – Diaz» در کنار رودخانه و رو به کوهستان به تنه درخت تکیه داده است و مکث چند ثانیهای و حرکت بالا به پایین دوربین بقدری هنرمندانه است که [علیرغم مسخره به نظر آمدن] بیش از ده بار پشت سرهم آن را نگاه کردم، عجیب هنرمندانه از کار درآمده است…
تدوین و صداگذاری فیلم هم بقدری حرفهای هستند که من مطمئنم که اگر فیلم را با سیستم صوتی خوب تجربه کرده و یا در سینمایی مجهز آن را ببینید تا مدتها کوچکترین صدایی در تاریکی شما را شوکه خواهد کرد، شک ندارم…
درخشانترین و کلیدی ترین عنصر تکنیکی این فیلم موسیقی آن است. موسیقی این فیلم ساخته آهنگساز جوان و جویای نام آلمانی «مارک استریتنفلد – Marc Streitenfeld» است که مدت زیادی دستیار «هانس زیمر – Hans Zimmer» کبیر بوده است. پیام فیلم و نوع پرداخت داستان بشدت متکی به این موسیقی است، در تمامی صحنههای کلیدی بشکلی زیرکانه موسیقی وارد فیلم شده و مانند یک نسیم ملایم بدون اینکه خللی در روایت پیش بیاورد فضای دل انگیزی برای درک محتوای [بنظر من] سنگین فیلم پدید می آورد. در انتهای این پست چند تراک از بهترین بخشهای ساندتراک این فیلم را برای دانلود شما عزیزان خواهم گذاشت. همین الان که این پست را مینویسم بدون توقف در حال گوش دادن به این موسیقی دلنشین هستم. از آن دست موسیقیهایی است که براحتی نمیتوان نادیده گرفت و شاید حتی اگر به تنهایی گوش شود، خودش بتواند همان پیام را به شنونده نکتهسنج خودش منتقل کند.
پیش از این یکبار مشابه این اثرگذاری موسیقیایی را در موسیقی فیلم «سرچشمه – The Fountain» شنیده بودم، که تصادفاً آن فیلم هم با تمرکز به سوژه مرگ، چالش انسان برای یافتن پاسخ به سئوالات بیپایانش را در این حوزه به زیبایی هرچه تمامتر تصویر کرده است. در این پست راجع به آن فیلم و موسیقی آن نوشته ام.
در فیلم «خاکستری» مرگ بازیگر اصلی است و واکنشهای مختلف به آن داستان را شکل میدهد. در حقیقت فیلم گلچینی است از نگاههای مختلف به مرگ و نوع تجربه هر کاراکتر در ثانیههای پایانی به این بزرگترین اتفاق زندگی (به تعبیری) و البته بزرگترین معمای زندگی…
سکانس نهایی فیلم همه آن چیزی است که من رو عاشق سینما کرده، خیلی وقت بود که منتظر چنین فیلمی بودم، نگاه خیره و پرشور نیسن در این سکانس خیرهکننده چیزی بود که خیلی وقت هست در فیلمها تجربه نکرده و ندیده بودم و مطمئنم تا سالها در خاطرم خواهد موند.
همانطور که گفتم دوست ندارم داستان فیلم را لوث کنم و مثل همیشه ترجیح این است که خواننده خودش فیلم را مشاهده کند و از آن لذت ببرد. ولی بنظر خود من کل پیام فیلم در همان شعری خلاصه میشود که «آتوی» به نقل از پدرش میخواند:
Once More into the Fray…
Into the last good Fight I’ll ever know
Live and Die on This DAY
Live and Die on This DAY
جالب اینکه من خودم تو یکی از پستهام یک اشاراتی به این موضوع داشتم که البته برداشت شخصی خودم هست و هیچ دلیلی نداره صددرصد درست باشه…
در پایان هم همانطور که گفته بودم چند تراک بسیار زیبا از موسیقی این فیلم که ساخته «مارک استریتنفلد – Marc Streitenfeld» است برای شما عزیزان گذاشتهام. علاقهمندان میتوانند از این لینک کل آلبوم را از آیتیونز خریداری کنند.
ردیف |
نام موسیقی |
حجم (مگابایت) |
لینک دانلود |
۱ |
Alpha |
۲٫۱ |
لینک |
۲ |
Daughter Appears |
۲٫۰ |
لینک |
۳ |
Into The Fray |
۱٫۷ |
لینک |
۴ |
You Are Gonna Die |
۳٫۰ |
لینک |
—
پینوشت: عنوان این پست از یکی از سکانسهای درخشان این فیلم برداشته شده است.
—
مسعود زمانی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
–
–
–
–
–***–
«اگر از طریق فید (خوراک) من این نوشته را مطالعه میکنید، برای دسترسی مستقیم از این لینک استفاده کنید»
–***–
–
–
26 دیدگاه دربارهٔ «بگذار مرگ از تو بگذرد»
بسیار زیبا نوشتی آقای زمانی 🙂
خیلی از این پست لذت بردم و کاملا با شما در مورد این اثر زیبا موافقم. فیلمهای Liam Neeson واقعا زیباست!
نظر شخصی من اینه که نیسن خیلی بهتر از هنرپیشههایی مثه Bruce Willis و … میتونه نقش یه مرد کامل و قهرمان رو با بازی خیره کنندش به نمایش بذاره.
برای خود من شخصا تو این سبک هنر وری، بعد از Kevin Costner بهترین جایگزین همین اقای Liam Neeson ه 🙂
مجدد عرض میکنم خیلی لذت بردم از فیلم و پست شما.
موفق باشید و ممنون.
سلام دوست من
خیلی خوشحالم که خوشت اومد… از نظر من هم شمایل مرد کامل خیلی خیلی شبیه اون چیزیه که تو نیسن میبینم… خونسرد و در عین حال پر ازاحساس و با نگاهی که از هوش و تجربه لبریزه… خیلی خوبه که از کوین کاستنر هم یاد کردید…
بازهم تشکر میکنم دوست من
بسیار تشویق شدم که این فیلم رو ببینم.غیر از اون به این فکر کردم که شما چقدر ریبا فیلم رو دیدین. و اینکه چندی پیش ساید بی بی سی یک مستند بسیار خوبی راجع به تکامل نشون داد و اینکه من خودم یه خاطره راجع به تکامل دارم که می ذارم تو وبلاگم
موفق ترین باشید
سلام
آره حتماً ببینیدش… من اعتقاد دارم “خوب فیلم دیدن” کار خیلی سختیه، یعنی واقعاً انرژی و تمرکز و البته مطالعه زیاد میخواد… هنر فیلم های خوب اینه که این مسیر رو برای همه تسهیل میکنه… این فیلم اتفاقاً ذاتاً برای همه میتونه جذاب باشه… مطمئنم
راجع به تکامل منم خیلی حرفها تو سرم هست که چون تخصصی نیست و تاویلی هستش دوست ندارم بنویسمشون، ولی خیلی خیلی خوشحال میشم اگه شما یه مطلبی راجع بهش بنویسید
بهترین ها رو براتون ارزو میکنم
الان میرم دانلود میکنم!!!!
سلام
خدا کنه خوشتون بیاد که من شرمنده نشم… پیروز باشید
عالی بود
مخصوصا سکانس اخر (راستی فیلم رو تا اخر دیدید چون چند ثانیه اخر تیتراژ هم یه نما هست که ممکنه براتون جالب باشه)
نوشته شما هم خیلی خوب بود لذت بردم
سلام
خوشحالم که خوشتون اومد… آره من اتفاقاً همیشه تا آخر عنوان بندیها رو تماشا میکنم و اغلب اوقات هم مثل اینبار دست خالی بیرون نمیام… 🙂
برقرار و پیروز باشید
مسعود یه پیشنهاد دادم که احتمال خیلی زیاد خوشت بیاد
بشین The Intouchables رو ببین
محصول سال پیش فرانسه است (من خودم خیلی وقت پیش دیدمش ولی انگار جدیدا تو امریکا اکران شده)
یه درام کم خرج ولی بشدت جذاب
فیلم تا قبل اینکه تو امریکا اکران بشه فقط تو بازار اروپا تونسته ۳۵۰ میلیون دلار بفروشه!!!
مرسی محمد جان، گذاشتمش برای دانلود… یه نگاه به نقدها و امتیازاتش انداختم و حتی یک ثانیه هم برای دانلودش درنگ نکردم… خیلی خیلی ازت ممنونم
اول تشکر بابت معرفی همچین فیلمی .شاید اگه شما نبودی از دیدن همچین فیلم زیبایی محروم میشدم.
با توجه به اینکه کارگردانش از نظر من رزومه قابل توجهی نداشت واقعا کار زیبایی بود. صداگذاری معرکه ش هم که نیاز به تعریف نداره .بازی آقای نیسن هم که خودتون اشاره کردین.
ولی نکته عجیب این فیلم نمره متوسط ۷ تو سایت iMdb بود که خب به نظرم این معنی ـو میده که مخاطب عام ازش راضی نبوده.
سلام علی جان
خیلی خیلی خوشحالم که خوشت اومد… بهرشکل فیلم کامل و استانداردی بود.. و من خودم حدود دو سه سال هست که زیاد به امتیازات IMDB اعتماد ندارم… یعنی ترجیح میدم سایتهایی مثل متاکریتیک هم برای هر فیلمی چک کنم… در نهایت هر فیلمی هر امتیازی بگیره مهم اینه که شما تونسته باشید از اون لذت برده باشید (بصری، اخلاقی و … بخودتون مربوطه) وگرنه من فیلم های گمنام زیادی دیدم که حتی یک خط هم توی اینترنت راجع بهشون ننوشته ولی بینهایت چشم نواز و پرمفهوم بوده اند…
بگذریم بازم ممنون از نظرت دوست من
شاد باشید
الان یک ماهه که در مرخصی هستید
سلام
شرمنده… خیلی خیلی سرم شلوغه… ولی همین یکی دو روزه یه پست مینویسم… فیلمهای خوبی دیدم این چند وقت
اقا مسعود بنظر یه اختلاف نظر دیگه داریم اینجا
(من زیاد از این فیلم خوشم نیومد)
آقا مسعود یه خواسته/پیشنهاد داشتم .
اقا مسعود همین بغل توی سایتتون یه قسمت خیلی مختصر و مفید بزارید و اونجا فقط اسم (فقط اسم و سال تولید) فیلم هایی که ارزش دیدن رو دارن بزارید.
فرضا فیلم رو که دیدید اگه دیدید ارزش ۲ ساعت عمر ملت رو داره . اون رو تو اون لیست اضافه کنید.
(البته این فقط یه پیشنهاده)
الان من موندم تو خماری اینکه چه فیلمی دانلود کنم D:
تقریبا فیلم صاحب سبکی نمونده تو imdb ندیده باشم D:
منم که اصلی ترین تفریحم فیلمه .
حالا دنبال یه لیست از فیلم های درست حسابی می گردم .مجبورم برم هی نوشته های قدیمیتون رو زیر و رو کنم و یه فیلم پیدا کنم که ندیدمش D:
بسیار خوشحال می شم به این پیشنهاد فکر بکنید .فکر کنم بدرد آدم های خیلی زیادی بخوره .فرضا یکی اومده تعطیلات.با همچین لیستی ، با توجه به اینکه شخصی مثل شما رو قبول داره . خیلی راحت فیلم هایی که باید ببینه مشخص میشه و دیگه نیازی نیست imdb رو زیر و رو کنه .
سلام نوید جان
خیلی ممنون که این پیشنهاد خوب رو دادی… چشم سعی میکنم در اولین فرصت این بخش رو فعال کنم… ولی خب سلیقه شخصی هستش و امکان مثل این مورد که شما زیاد خوشت نیومد از اون لیست هم زیاد خوشتون نیاد
بهرشکل به روی چشم… ببینم چه میشه کرد
برقرار و پیروز باشی دوست من
خودم همین امروز فیلم the grey رو دیدم به علاوه یک فیلم هندی به اسم Kahaani ;i که به نظرم قشنگ بود و همین طور گلهای جنگ(به نظرم عالییییی بود ) و شرلوک هلمز :بازی سایه ها. هنوز ماموریت غیر ممکن را ندیدم. شما کدام ها را دیدی
سلام
اون فیلم هندیه رو تو سایتهای دانلود زیاد دیدم ولی ندیدمش هنوز… مشتاق شدم که ببینمش… گلهای جنگ هم ندیدم هنوز ایضاً 🙁
ولی شرلوک هلمز رو دیدم و کلی احساس متناقض درباره اش دارم… اگه اسمش شرلوک هلمز نبود خیلی فیلم خوبی بود ولی بزرگترین نقطه ضعفش همین اسمشه که کار رو خراب کرده
مسعود جان این فونت جدیدی که گذاشتی خیلی کوچیکه لطفا سایزشو بزرگتر کن
به شدت شیفته Homeland شدم، Plot بسیار قوی و دقیقی داره، شخصیت پردازی فوق العاده است و به نظرم در حد بهترین سریال هاست،
پایان The Prisoner خیلی چند پهلو بود و قابل تفسیر،
و همچنان به نظرم بهترین سیتکامی که تا حالا ساخته شده، How I Met Your Mother هستش ، و امیدوارم سیزن هشت رو هم به سلامت به سر منزل مقصود برسانند،
منتظر مطالب جدید هستیم 🙂
سلام بابک جان
چشم… من داشتم یه پلاگین فونت روب رای سایت تست میکردم و نتیجه گویا زیاد خوب نبود… هوملند خیلی فوق العاده هست ولی زیاد به سیزن دومش خوشبین نیستم… تمام لذت و ابهام ماجرا در اون سیزن یک بود و اگه ادامه داشته باشه شاید خاطره خوبش رو مخدوش کنه
Prisoner هم که خب خیلی راجع بهش با هم بحث داشتیم… من کلاً از پایان های ابهام برانگیز خیلی خوشم میاد… کلاً دوست ندارم کسی (در اینجا کارگزدان) برام تصمیم بگیره و آخر هر چیزی رو دوست دارم خودم تو ذهنم بسازم 🙂
در اینجا یکم باهات بحث دارم، فرندز بنظر من بهترین بوده ولی رتبه دوم حتماً مال How I… هستش… من هم بیصبرانه منتظر اومدنشم…
بازهم ممنون از کامنتهایی که میگذاری
شاد و سربلند باشی
سلام مسعود جان
ممنونم از پاسخت
در مورد هوملند دقیقا نگرانی منم همینه، در فصل دوم معلوم نیست که شاهد چه چیزی خواهیم بود، اما امیدوارم ظن و شک نسبت به دو روی سکه شخصیت برودی ادامه پیدا کنه یعنی من این طور تفسیر میکنم که ما هنوز نمیدونیم برودی چه تصمیمی در ادامه داره و آیا واقعا میخواد برای ابونظیر کار کنه یا نه… ولی خب ادامه دادن این تعلیق بی نظیر و Plot فوق العاده فصل اول واقعا کار سختیه و Creator ها باید خیلی خلاق باشند که جذابیتش رو حفظ کنند. نکته دیگه هم بازی فوق العاده بازیگرای اصلیه: برودی، کری متیسون، سول، همسر و فرزندان برودی همه و همه به شدت خوب و باورپذیر بازی میکنند، کافیه به بازی دختر برودی در دو اپیزود آخر نگاه کنیم که به شدت خوب بازی کرده و حالات نگرانی و شک رو خیلی خوب در آورده (صحنه ای که کری متیسون رو از خونه بیرون میکنه، فوق العاده است)…
Prisoner خیلی فکرم رو مشغول کرد، ای کاش حتی کمتر رمزگشایی میشد! یعنی حتی موضوع خواب و رویا و برجها هم رمزگشایی نمیشد! 🙂 که االته اون وقت می شد عین «قصر» شاهکار کافکا.
در مورد HIMYM اما خیلی این برای منم مسئله و جای فکر بود که این بهتر بوده یا فرندز! و نتیجه ای که گرفتم این که به نظر من HIMYM بهتر بوده، و مهم ترین دلیل و استدلالم، فراتر رفتن این سیتکام از حالت تئاتری دیگر سیتکام ها (مثل فرندز) و انبوه فش بک ها و فلش فورواردهای داستان هست که اون رو متفاوت از سریالهای مشابه کرده… سیزن هشتم هم که سیزن آخر خواهد بود… و فعلا سیتکام جدیدی در Main Stream نتونسته خودشو خیلی مطرح کنه (سریال عالی Veep رو جزو Main Stream حساب نکردم چون مال HBO هستش!)
موفق باشی مسعود جان و همچنان منتظر مطالب جدید هستیم
سلام بابک جان،
جنس دغدغه هایی که نسبت به سیزن دوم Homeland داری رو کاملاً درک میکنم… ولی من یه حسی بهم میگه چیز خوبی از آب درنمیاد… یعنی اگر میشنیدم سیزن دومی درکار نیست شاید تا سالها از سکانس نهایی بیمارستان بعنوان یکی از بهترین پایان بندیهای ممکن یاد میکردم… در مورد دختر برودی هم کاملاً حق با تو هست… فوق العاده باورپذیر کار کرده
من خیلی خوشحالم که Prisoner اینقدر تاثی مثبتی روی تو داشته.. باور کن من تا مدتها همینجوری یکضرب و non-stop داشتم تراکهای صوتیش رو گوش میدادم و خسته نمیشدم، همش هم صحنه های نفس گیر و فضای کافکاییش تو ذهنم بود
یکی از ویژگیهای مثبت HIMYM همین فلش فوروارد و فلش بک هایش هست… ولی من هنوز فرندز رو اول میدونم بابک جان 🙂
خوشحالم که تو هم به خیل افرادی پیوستی که کلاً HBO رو یک سیاره جداگونه میدونی… واقعاً بینظیره این شبکه
پیروز باشی برادر… باور کن اینقدر سرم شلوغه که کامنت رو هم با تاخیر یکی دو روزه جواب میدم… تو خود حدیث مفصل بخوان…
برقرار باشی دوست خوب من
راجع به شرلوک موافقم. اصلا داستان قدرتمندی از این بابت که هوش و فراست شرلوک را به تصویر بکشد نداشت. بیشتر بر مبنای هنرهای رزمی شرلوک بود تا هنر های مغزی اش
آره… جالبه که همزمانی تقریبی این فیلم با سریال جدید هولمز این تفاوتهای بنیادین رو خیلی خیلی برجسته تر کرده
🙂
سلام مسعود جان
ممنونم از نظرات بسیار خوبت.
همیشه از نظرات و رهنمودهات استفاده میکنم.
در مورد فیلم های برتر نیمه اول دهه ۸۰ ممنونم که نفس عمیق رو تائید کردی. نفس عمیق از اون دسته فیلمهاییه که با گذر زمان ارزشش بیشتر معلوم میشه. پرویز شهبازی هم داره فیلم جدیدی میسازه و من همه فیلمهاش رو دوست دارم و امیدوارم این فیلم جدیدش هم موفق باشه. ولی واقعا نفس عمیق تجربه یگانه ای بود برای ما…
در مورد سریال های برتر ۱۰ سال اخیر هم قطعا بسیاری از سریال های خوب ۱۰ سال اخیر توی اون فهرست نبودند، در مورد The Walking Dead هم یادداشت تازه ای نوشتم که خوشحال میشم بخونی. البته این یادداشت جدید بسط همون نظراتی هستش که قبلا در همین وبلاگ در مورد The Walking Dead نوشته بودم.
موفق و پیروز باشی مسعود جان.
سلام… نفس عمیق رو خیلی دوست داشتم و بنظرم خیلی بهش جفا شد… همیشه پیگیر نوشته های خوبت هستم… ببخش که دیر به دیر بهت سر میزنم… خیلی خیلی سرم شلوغه