… لبها خیس از باران ولی هنوز تشنه اند شهدی بی مانند و تشنگی بی پایان است در استسقای بی پایان كوچه های خلوت تنها همراهم همان سایه ای است كه سالها بار سنگین تن من را تحمل كرده است تنها وقتی چراغ اتاق را خاموش میكنم كمی خستگی در میكند سایه امروز دیگر همراهم […]
